علی میر؛ عضو هیات علمی دانشگاه آزاد لرستان :

‎ ‎

آثار منفی و زیان‌بار تورم به مفهوم افزایش مستمر سطح عمومی قیمت‌ها بر کسی پوشیده ‏نیست. در سالیان اخیر، علی‌رغم ‏این که استان لرستان از جهت اقتصادی نسبت به بسیاری ‏از استان‌های کشورمان در سطح پایینی قرار دارد، از بعد تورم نیز ‏با مشکلات زیادی مواجه ‏شده است به طوری که افزایش مخارج زندگی، فزونی قیمت‌ها، افت توان مالی مردم و ‏همچنین ‏ضعف تولید و درآمد به طور جدی به پدیده‌های ملموس اقتصادی در این استان تبدیل ‏شده‌اند. در این نوشتار که بر پایه ‏نظریات اقتصادی مربوط به تورم نگاشته شده است، ضمن ‏تبیین آثار و عواقب تورم و معرفی بخشی از دلایل بروز و گسترش ‏آن در استان لرستان ‏پیشنهاد شده است که در دو سطح ملی و استانی برای کاهش مشکلات ناشی از تورم و ‏مهار آن اقدامات ‏جدی صورت گیرد که این پیشنهادها مبتنی بر ضرورت توجه به فرامین اقتصاد ‏اسلامی، آموزش و اطلاع‌رسانی، اجرای ‏سیاست‌های مناسب پولی و مالی و بالاخره حمایت ‏از صنعت استان و بهبود زیرساخت‌های موجود می‌باشند.‏

از نظر علم اقتصاد، منظور از تورم افزایش سطح عمومی تولید پول، در آمدهای پولی یا قیمت ‏است. تورم عموماً به معنی ‏افزایش غیرمتناسب سطح عمومی قیمت در نظر گرفته می‌شود. ‏تورم، روند فزاینده و نامنظم افزایش قیمت‌ها در اقتصاد است. ‏تورم از جمله پدیده‌هایی است ‏که می‌تواند آثار و تبعاتی مثبت و منفی به دنبال داشته باشد و مهم‌ترین اثر آن توزیعی ‏است ‏به نحوی که به نفع گروه‌های پردرآمد و به ضرر گروه‌های فقیر و کم‌درآمد و حقوق‌بگیر ‏است. به عبارت دیگر تورم به افراد ‏دارای درآمدهای پولی ثابت، ضرر می‌زند و از قدرت خرید ‏آنان می‌کاهد و در مقابل، به نفع اغلب کسانی تمام می‌شود که ‏درآمدهای پولی متغیر دارند. ‏تورم هزینه‌های عمومی دولت را افزایش داده و در نتیجه دولت را مجبور به کسب درآمد ‏بیشتر ‏یا استقراض از بانک مرکزی می‌کند که در هر دو حالت ضربات جبران‌ناپذیری را به اقتصاد ‏کشور وارد می‌کند. ‏

این ‌پدیده‌ در دوره‌های اخیر در کشور‌های توسعه‌یافته، کمتر مشکل‌آفرین بوده است زیرا این ‏کشورها گرفتار تورم شدید و ‏مزمن نیستند. کشورهای ‌در حال توسعه با تورم‌های شدید مواجه ‏هستند و از آثار منفی بسیاری مانند افزایش نابرابری در ‏توزیع درآمد، افزایش مصرف، کاهش ‏پس‌انداز و سرمایه‌گذاری، انحراف منابع به تولید کالاها و خدمات غیرضروری، کاهش ‏رشد ‏اقتصادی و گسترش انواع فسادهای مالی، اداری‌ رنج می‌برند.‏

بر اساس گزارش صندوق بین‌المللی پول، ایران در سطح خاورمیانه بالاترین نرخ تورم را ‏داراست، در حالی که میانگین نرخ ‏تورم در کشورهای خاورمیانه برابر با 3/3 درصد است. ایران، ‏دومین نرخ بالای تورم را در سطح جهان دارد. در سال 2018 ‏ونزوئلا بالاترین نرخ تورم را در دنیا ‏دارد. به گزارش صندوق بین‌المللی پول، ژاپن با تورم منفی 2/0 درصد، صاحب پایین‌ترین ‏نرخ ‏تورم در سطح جهان است. این گزارش حاکی است در سطح جهان، ۲۶ کشور دارای نرخ تورم ‏دو رقمی، یک کشور دارای ‏نرخ تورم سه رقمی، ۱۵۲ کشور دارای نرخ تورم یک رقمی و دو ‏کشور (ژاپن و بریتانیا) دارای نرخ تورم منفی هستند. تورم در ‏ایران با رشد اشتغال و رونق بازار ‏همراه نبوده‌است. از طرفی دستمزدها متناسب با تورم رشد نمی‌کند. به نظر می‌رسد تورم ‏در ‏ایران بیشتر در فشار هزینه مواد اولیه (به خاطر تحریم، سوء مدیریت در منابع آبی و بازدهی ‏کاری پایین نیروی کار) و ‏ساختار نامناسب نظام پولی، مالی، عرضه و تقاضا ریشه داشته ‏باشد(بهکیش، 1381). ‏

با در نظر گرفتن آثار و عواقب منفی تورم بر اوضاع و احوال اقتصادی و همچنین بروز مشکلات ‏ناشی از آن در ابعاد اجتماعی ‏و فرهنگی، اغلب دولت‌ها در پی کاهش این گونه مسائل و ‏ارزیابی راه‌های مقابله با تورم هستند. ‏

در استان لرستان و بر اساس آمارهای منتشره همواره نرخ تورم نسبت به سایر استان‌ها در ‏سطح بالاتری بوده و موجب ‏نگرانی مدیران و دست‌اندرکاران مسائل اقتصادی استان گردیده ‏است.‏

‏ برابر اعلام سازمان برنامه و بودجه(1398) وضعیت تورم استان لرستان در سه حوزه تورم نقطه ‏به نقطه، تورم ماهانه و 12 ‏ماهه به نحوی بوده است که در پایان اردیبهشت‌ماه در حوزه تورم ‏نقطه به نقطه عدد 5/58 درصد به ثبت رسیده است و در ‏همین شرایط، شاخص تورم نقطه به ‏نقطه کشور 1/52 درصد بوده است. لرستان در حوزه تورم ماهانه با ثبت 6/1 درصدی در ‏رتبه ‏‏۳۰ کشوری قرار داشته و شاخص تورم ماهانه کشور در دوره مذکور 5/1 درصد بوده است. در ‏حوزه تورم ۱۲ ماهه منتهی ‏به اردیبهشت ماه (تورم سالیانه)، تورم 5/39 درصدی و رتبه پنجم ‏کشور برای استان لرستان ثبت شده ‏است(‏https://www.irna.ir‏).‏

نرخ تورم ۱۲ ماهه منتهی به بهمن‌‌ماه ۱۳۹۷ برای خانوار‌‌های کشور به عدد 5/23 درصد رسید ‏که بیشترین نرخ تورم ۱۲ ‏ماهه با نرخ 9/27 درصد به استان لرستان و کمترین آن با 8/18 درصد ‏به استان کرمان اختصاص داشت. بر اساس آمارهای ‏موجود و ارزیابی وضعیت تورم در پایان ‏سال 1397 استان لرستان از نظر میزان تورم بالا‌‌تر از نرم کشوری قرار داشته و ۱۵ ‏استان از ‏میانگین کشور تورم کمتری داشتند. با توجه به شرایط لرستان که بسیاری از ساکنان این ‏استان نسبت به برخی از ‏استان‌های کشورمان از نظر وضعیت اقتصادی در شرایط مطلوبی قرار ‏ندارند، بالا بودن تورم نسبت به میانگین کشوری جای ‏نگرانی و تعمق و تأمل ‏دارد(‏https://www.farsnews.com‏).‏

براساس اعلام مرکز آمار ایران، استان لرستان در آبان ماه 1397 در تورم 12 ماهه با نرخ 2/19 ‏درصد بیشترین تورم را در ‏بین 31 استان کشور داشته است؛ در این آمار استان‌های همدان، ‏ایلام و کرمانشاه در رده‌های بعدی هستند. همچنین بر ‏اساس اعلام مرکز آمار ایران قیمت ‏کالاها و خدمات خانوارهای لرستان در مقایسه با آبان ماه سال گذشته 2/41 درصد ‏افزایش ‏یافته است که از این لحاظ نیز استان لرستان بعد از استان‌های سیستان و بلوچستان، ‏کردستان و ایلام در جایگاه ‏سوم کشور قرار دارد. بر اساس این آمار کمترین نرخ تورم 12 ماهه ‏با 2/12 درصد و نیز تورم نقطه به نقطه با 8/28 درصد ‏مربوط به استان کرمان بوده ‏است(‏http://www.iribnews.ir‏)‏‎.‎

بر این اساس مطالبی در خصوص مفهوم تورم، انواع تورم، آثار و تبعات و همچنین دلایل و عوامل ‏بروز تورم در استان ‏لرستان مطرح شده و در پایان به ارائه چند پیشنهاد پرداخته می‌شود.‏

 

مفهوم تورم

واژه تورم(‏Inflation‏) برای اولین بار در قرن نوزدهم و در کشورهای اروپایی به مفهوم انتشار ‏بیش از حد اسکناس برای ‏تأمین مخارج جنگی مصطلح گردید. در دوره بعد از جنگ جهانی اول، ‏اصطلاح تورم به مفهوم افزایش بیش از حد وسایل ‏پرداخت اعم از پول مسکوک، اسکناس و پول ‏اعتباری به کار برده می‌شد. امروزه اکثر علمای اقتصاد، صرف افزایش حجم پول ‏را تورم تلقی ‏نمی‌کنند، بلکه این افزایش را فقط به عنوان یکی از دلایل تورم محسوب می‌کنند(کتابی، ‏‏1371).‏

‏ از نظر لغوی در فرهنگ معین از تورم به معنای ورم کردن و همچنین انتشار بی رویه اسکناس ‏بدون تناسب با پشتوانه یاد ‏شده است. هرچند تعاریف متعددی از تورم وجود دارد ولی به ‏صورت کلی می‌توان آن را به صورت افزایش سطح عمومی ‏قیمت‌ها که غالباً حالتی نامتناسب، ‏مداوم و برگشت‌ناپذیر دارد، تعریف کرد. متوسط تغییر قیمت کالاها در کل اقتصاد و به ‏اصطلاح، ‏رشد موزون قیمت کالاها در اقتصاد را بیان می‌کند. در تعریفی بسیار ساده تورم عبارت است از ‏افزایش سطح عمومی ‏قیمت‌ها در یک دوره زمانی معین

هر افزایش قیمت را نمی‌توان تورم دانست، بلکه باید چند خصیصه در تمام یا در اکثر کالاها و ‏خدمات مورد مصرف وجود ‏داشته باشد که از آن جمله می‌توان به وضعیت افزایش قیمت، دوره ‏نسبتاً طولانی، کاهش ارزش پول و افزایش کم و بیش ‏قیمت‌ها در بیشتر کالاها و خدماتی که ‏جنبه مصرف عمومی دارند، اشاره نمود(شریف، 1387).‏

انواع تورم

در یک دسته‌بندی، تورم را بر مبنای عوامل ایجاد کننده آن شامل تورم ناشی از فشار تقاضا، ‏ناشی از فشار هزینه، ناشی از ‏واردات و یا ساختاری می‌دانند. تورم بر اساس نسبت افزایش ‏قیمت‌ها به افزایش حجم پول شامل تورم باز(آشکار) و تورم ‏بسته(مهار شده) است که در تورم ‏باز، قیمت‌ها از حجم پول در جریان سریع‌تر هستند و در تورم مهار شده، میزان ‏افزایش ‏قیمت‌ها کمتر از افزایش پول در جریان است. از نگاهی دیگر تورم یا بر مبنای ‏تناوب(ادواری) حادث می‌شود که ناشی از ‏عملکرد فعالان اقتصادی است و به خاطر رونق ‏چرخه‌های تجاری حاصل می‌شود و یا به صورت عارضه‌ای(مقطعی) است که ‏ناشی از عوامل ‏غیر اقتصادی مانند جنگ و بلایای طبیعی و … است. هر چند افرادی مانند کینز سعی داشتند ‏که بین ‏تورم(افزایش تقاضا به صورت واقعی) و شبه تورم تفاوت قائل شوند و یا عده‌ای سعی ‏نمودند شدت و حدت تورم را مبنای ‏دسته‌بندی انواع تورم قرار دهند و عده‌ای به واژگانی ‏همچون تورم آشکار و نهان اشاره نمایند اما چند نوع تورم به شرح زیر ‏قابل شناسایی و تعریف ‏است:‏

‏1) تورم خفیف(‏Creeping Inflation‏): این تورم که اغلب خزنده یا آرام و بی سر و صدا است، به ‏معنای افزایش ملایم و ‏آرام قیمت‌ها است.‏

‏2) تورم شدید(‏Expedite Inflation‏): همان تورم شتابان یا تازنده است که در آن آهنگ افزایش ‏قیمت‌ها تند و سریع ‏است.‏

‏3) تورم بسیار شدید(‏Galloping Inflation‏): این نوع که تحت عنوان تورم افسارگسیخته، فوق ‏تورم و ابرتورم شناخته ‏می‌شود، شدیدترین نوع تورم است که در وضعیت بحرانی مانند جنگ یا ‏فروپاشی، تهدید جدی نظام سیاسی و نظایر آن ‏اتفاق می‌افتد و اغلب غیر قابل پیش‌بینی ‏است.‏

‏4) تورم مهار شده(‏Closed Inflation‏): این نوع تورم توسط قوانین و دستگاه‌های مختلف کنترل ‏شده و با برنامه‌ریزی ‏مشخص،‌ اندازه و حدود سالانه آن تعیین می‌شود.‏

‏5) تورم باز(‏Open Inflation‏): تورمی است که برای کنترل آن، هیچ اقدامی صورت نمی‌گیرد و یا ‏در حد و‌ اندازه‌ای است ‏که نیازی به دخالت دولت نداشته و اصولاً کسی نمی‌تواند آن را کاهش ‏داده و یا مهار کند(شریف، 1387).‏

‏6) تورم پیش‌بینی شده(‏Expected Inflation‏): وضعیتی آرمانی است که در آن قیمت‌ها با ‏درصدی افزایش می‌یابد که ‏همه عاملان اقتصادی انتظار دارند و موجب غافل‌گیری کسی ‏نمی‌شود(فرهنگ، 1371).‏

یوسفی(1380) در تحلیل تاریخی تورم و کاهش ارزش پول اذعان داشته است که در مورد ‏تفکیک قلمرو انواع تورم، توافقی ‏بین صاحب‌نظران اقتصادی وجود ندارد. برای تورم خفیف، ‏افزایش بین ۱ تا ۶ درصد، عده‌ای حداکثر ۴ درصد و عده‌ای بین ۴ ‏تا ۸ درصد در سال را مطرح ‏نموده‌اند. برای تورم شدید، از ۱۵ تا ۲۵ درصد در سال و معیار تورم بسیار شدید را ۵۰ درصد ‏در ‏ماه یا دو برابر شدن قیمت‌ها در مدت شش ماه و… بیان داشته‌اند. معیار ثابتی برای انواع ‏تورم در همه مکان‌ها و زمان‌ها وجود ‏ندارد و مناطق جغرافیایی، سبک زندگی، زمان، فرهنگ، ‏سیاست، پذیرش جامعه، عرف و …. در این زمینه مؤثر هستند.‏

آثار و عواقب تورم

بر اساس نتایج تحقیقات و ملاحظات انجام شده در آثار نویسندگان علوم اقتصادی هر چند ‏مقداری تورم به خاطر تحرک در ‏اقتصاد ضرورت داشته و قابل توجیه است اما بالا رفتن میزان ‏تورم در مقیاسی که آثار و عواقبی همچون موارد زیر را در پی ‏داشته باشد، خطرناک بوده و ‏بایستی برای پیشگیری، مقابله و یا ریشه‌کنی آن اقدام نمود:‏

‏1) جایگزینی کالا و منابع تولیدی به جای پول: مردم ترجیح دهند که به جای پول، کالاهای با ‏دوام را نگهداری کنند. بالا ‏رفتن بهای مسکن در استان لرستان مثال خوبی در این زمینه ‏است. ‏

‏2) اثر بازتوزیعی: بهره‌مندی بیش از پیش صاحبان زمین، مسکن، جواهرات و … از وضعیت ‏تورمی را اثر بازتوزیعی می‌گویند. ‏از آنجا که بروز تورم باعث افزایش قیمت این گونه دارایی‌ها ‏میشود، ثروت صاحبان آنها به شدت بالا می‌رود و در نتیجه از ‏نظر مالی با سایر مردم فاصله ‏زیادی می‌گیرند. ‏

‏3) افزایش درآمد مشاغل آزاد نسبت به دارندگان حقوق ثابت: صاحبان مشاغل آزاد، تورم را ‏انتقال می‌دهند اما دارندگان ‏حقوق ثابت، قدرت خرید کمتری را در شرایط بروز تورم خواهند ‏داشت. کارکنان بخش دولتی و پرسنل سازمان‌های مختلف با ‏بالا رفتن قیمت بایستی هزینه ‏بیشتری برای تأمین مایحتاج زندگی خود بپردازند در حالی که حقوق آنها افزایشی ‏نداشته ‏است و از سوی دیگر معادل میزان افزایش قیمت محصولات به جیب صاحبان ثروت و ‏افرادی که حقوق ثابت ندارند، می‌رود.‏

‏4) ناپایداری و عدم ثبات: تعادل اقتصادی شامل ترکیب منحصر به فردی از انواع تعادل‌های ‏کوچک‌تر تحت عناوین عرضه ‏و تقاضای محصولات گوناگون است به طوری که عدم تعادل در ‏عرضه و تقاضای پول یا کالا موجب عدم تعادل در اقتصاد ‏شده و در این میان بیشتر در مواقعی ‏که بهای کالاها افزایش یابد، ساختار اقتصادی متزلزل می‌گردد.‏

‏5) کاهش بهره‌وری بخش دولتی

‏6) خروج کارکنان از سیستم اداری‏

‏7) ضعف انگیزش کارکنان و تنزل روحیه خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی‏

‏8) رشد حجم پول در جامعه به دلیل اجبار دولت به چاپ پول برای تأمین هزینه‌ها

‏9) مشکلات نرخ ارز به خاطر لزوم نظارت و تعیین نرخ‏

‏10) بی اعتمادی به بازار‏

‏11) کاهش تحرک بخش اقتصادی و تولید‏

‏12) مشکلات پولی و بانکی(عدم بازپرداخت وام، کاهش پس انداز، دریافت تسهیلات از مبادی ‏نامناسب، عدم کارآمدی ‏تسهیلات و….)‏

‏13) بروز فساد مالی و اداری‏

‏14) تضعیف نظارت‏

‏15) بروز مشکلات قضایی و افزایش حجم شکایات و …‏

‏16) افزایش فقر در جامعه و افزایش فاصله بین فقرا و اغنیا‏

‏17) بالا رفتن میزان جرایم در جامعه‏

‏18) افزایش احتکار‏

‏19) تورم بیش از حد(‏Hyper Inflation‏)‏

 

   عوامل ایجاد کننده تورم در استان لرستان:‏

 

در رویکرد تئوریک عوامل بروز تورم را در 5 دسته علل اقتصادی، علل بنیادی، علل عارضی، ‏علل روانی و علل ساختاری ‏دسته‌بندی نموده‌اند. علل اقتصادی شامل فشار یا فزونی تقاضا ‏نسبت به عرضه، فزونی مصرف، افزایش سرمایه‌گذاری، افزایش ‏مخارج عمومی، عدم تعادل ‏توزیع درآمد و ضعف قدرت خرید هستند(شریف، 1387).‏

از بین عوامل اقتصادی و بر اساس نظریات مربوط به علل تورم، فشار تقاضا بیش از سایر عوامل ‏مورد توجه بوده است. ‏افزایش تقاضا چه به دلیل بالا رفتن سطح مصرف خانوار، چه به دلیل ‏تزریق پول نقد و چه به دلیل عملکرد دولت در قالب ‏کمک بلاعوض و سرمایه‌گذاری و … باشد، ‏چنان چه با افزایش عرضه هماهنگ نباشد به افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و بروز ‏پدیده تورم ‏می‌انجامد.‏

از دیگر علل اقتصادی که نقش زیادی در تورم دارد می‌توان به فشار هزینه اشاره کرد. افزایش ‏قیمت نهاده‌های تولید(اعم از ‏دستمزد و نیروی انسانی، مواد اولیه، مواد بسته‌بندی و …)، ‏کاهش بهره‌وری و به طور کلی افزایش هزینه تولید باعث می‌شود ‏که بازار در قیمت‌های بالاتر ‏و سطح تولید کمتر به تعادل برسد. ناگفته نماند که تورم ناشی از هزینه یکی از عوامل بروز ‏رکود ‏تورمی است که برای اولین بار در دهه 1970 گریبانگیر کشورهای مختلف شده و به دلیل ‏بروز به صورت ترکیبی از تورم و ‏رکود، امکان اجرای سیاست‌های مناسب مقابله‌ای با آن بسیار ‏سخت است.‏

واردات به عنوان یک عامل اقتصادی تورم در تمام لایه‌ها اعم از ورود مواد اولیه و کالا از یک ‏کشور به کشور دیگر و یا حتی ‏از شهری به شهر دیگر تورم‌زا است که اغلب در رویکرد ‏بین‌المللی با تأکید بر مزیت نسبی، دامپینگ و سایر نکات اقتصادی ‏مطرح شده و در درون یک ‏کشور کمتر به این موضوع و نقش آن در تورم توجه شده است. این در حالی است که گاه ‏هزینه ‏انتقال مواد اولیه از شهری به شهر دیگر معادل یا بیش از بهای خود آن مواد اولیه بوده و ‏افزایش قابل توجهی در بهای تمام ‏شده محصولات دارد. در این دیدگاه، تورم از خارج به داخل ‏انتقال یافته و لذا در اقتصادی که تولیدش به مواد و محصولات ‏وارداتی وابسته است، هزینه‌های ‏تولید و قیمت تمام شده و همچنین مخارج کالاهای مصرفی افزایش می‌یابند.‏

از دیگر عوامل اقتصادی مهم در بروز تورم می‌توان به افزایش هزینه تولید(دستمزد، مواد اولیه، ‏حمل و نقل، اجاره، بهره و ‏‏….) نیز اشاره نمود(رحمانی، 1385).‏

توزیع نامتقارن امکانات و منابع، تزریق نقدینگی به جامعه و افزایش پول نقد به هر دلیل یا ‏روش، کشش ناپذیری عرضه و ‏تولید را نیز بایستی به این علل اضافه نمود. در شرایط عرضه ‏بی کشش یا کم کشش، افزایش یا کاهش قیمت بر حجم و ‏میزان تولید مؤثر نیست بلکه فقط ‏باعث گرانی و تورم می‌شود.‏

علل بنیادی تورم را بایستی در ضعف قدرت تولید، عدم انعطاف بخش تولید، نامناسب بودن ‏وضعیت تولید و توزیع کالا و ‏خدمات، تنگناهای فنی، ضعف تکنولوژی، مشکلات سیاسی و ‏فرهنگی و اجتماعی و سایر مسائلی که تولید را مختل ‏می‌نمایند، جستجو نمود.‏

علل عارضی شامل تمام حوادث غیر مترقبه و پیش‌بینی نشده است و بالاخره علل روانی را ‏بایستی در حساسیت مردم ‏نسبت به عملکرد دولت و اقتصاد، انتظارات جامعه و شرایط روحی ‏و روانی مردم پیگیری نمود(شریف، 1387).‏

علل ساختاری شامل ضعف زیربناها، کمبود زیرساخت‌ها اعم از فنی و مالی و فرهنگی و ‏سیاسی و…، ضعف بخش خصوصی، ‏کسری بودجه مداوم، تأخیر در اجرای طرح‌ها، گستردگی ‏خدمات نسبت به سایر بخش‌ها، گستردگی بخش دولتی، گسترش ‏بی‌رویه شهرنشینی و ‏مهاجرت می‌باشند. کم‌تحرکی منابع تولید، یکپارچه نبودن بازار، عدم توازن بین عرضه و ‏تقاضا، ‏کشش‌ناپذیری عرضه مواد غذایی، کمبود ارز، چسبندگی ساختار درآمدهای مالیاتی و ‏مخارج دولت، ناتوانی مردم در پس‌انداز ‏و سرمایه‌گذاری، محدودیت عرضه نهاده‌های واسطه‌ای، ‏عدم تحرک در بخش‌های مختلف اقتصادی اعم از تجارت و صنعت و ‏کشاورزی، ضعف بازاریابی، ‏کمبود حمایت دولت یا حمایت نابجا و غیر اصولی، قوانین و مقررات بازدارنده، کاهش ‏تولیدات ‏دامی و کشاورزی به دلیل مهاجرت و …، عدم تناسب بخش خدمات با نیاز مردم، رشد ‏سریع جمعیت، وضعیت فرهنگی و ‏دیدگاه حاکم در خصوص تولید و درآمد از جمله این موارد ‏هستند.‏

هر چند در سطح ملی و با در نظر گرفتن آسیب‌پذیری اقتصاد کشور در دهه 90 و تکانه‌های ‏ناشی از محدودیت‌های ‏مختلف داخلی و خارجی، عوامل زمینه‌ساز تورم را به طور کلی ‏می‌توان شامل نفت(وابستگی به درآمدهای نفتی)، نرخ ‏ارز(وابستگی تولید و مصرف خانوار به ‏واردات)، قیمت انرژی( وابستگی به تولید انرژی) و نرخ سود(وابستگی تأمین مالی تولید ‏به ‏بانک‌ها) دانست اما در سطح استان لرستان به دلیل وجود شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی و ‏فرهنگی مهم‌ترین عوامل ‏بروز تورم را به تفکیک 5 دسته عوامل مطرح شده می‌توان به شرح ‏زیر ارائه نمود:‏

‏1) از بعد اقتصادی: ضعف سرمایه‌گذاری در استان، بالا بودن مخارج جاری در استان، قدرت ‏پس‌انداز اندک توسط مردم، ‏ضعف قدرت خرید مردم، فشار تقاضا در قالب افزایش سطح مصرف ‏و افزایش نقدینگی به صورت مقطعی در شرایط کمک ‏بلاعوض(یارانه) یا دریافت کمک دولتی و ‏یا دریافت دستمزد، فشار هزینه به دلیل نیاز صنایع استان به تأمین مواد اولیه و ‏واسطه‌ای از ‏استان‌های دیگر، بالا رفتن قیمت تمام شده محصولات استان به خاطر مخارج حمل و نقل و ‏دستمزد و تأمین مواد ‏اولیه و بسته‌بندی از خارج استان، بهره‌وری پایین نیروی کار و بالاخره ‏تعطیلی یا فعالیت در ظرفیت غیر قابل قبول در ‏بسیاری از صنایع استان از مهم‌ترین دلایل بروز ‏تورم در استان لرستان از بعد اقتصادی هستند. ‏

‏2) از بعد علل بنیادی: بخش صنعتی ضعیف نسبت به سایر بخش‌های اقتصادی، ضعف در ‏بازاریابی و فروش، عدم توجه به ‏تولید بازارمحور و صادرات‌محور، تنگناهای فنی، ضعف ‏تکنولوژی، مشکلات ناشی از فقر فرهنگ کسب و کار و همچنین نوع ‏عملکرد بعضی از مدیران ‏سطوح مختلف از علل بنیادی بروز تورم در استان لرستان هستند.‏

‏3) از بعد علل عارضی: از این جهت می‌توان به نکاتی همچون شرایط جغرافیایی استان و ‏اقلیم آن اشاره نمود که همواره با ‏حوادث غیرمترقبه‌ای مانند سیل، زلزله و … مواجه بوده ‏است. ‏

‏4) از بعد علل روانی: شرایط روحی و روانی مردم بخصوص در زمینه قیمت محصولات مورد نیاز ‏به نحوی است که از الگوی ‏مصرف مناسبی پیروی نکرده و گاهی به محض اطلاع از افزایش ‏قیمت محصولات، حجم خرید خود را افزایش می‌دهند. ‏عده‌ای کاهش مصرف بعضی از ‏محصولات را ضعف تلقی نموده و در شرایط بروز مسائل مالی یا گرانی، حاضر به حذف ‏یا ‏کاهش مصرف بعضی از محصولات نیستند. انتظارات و خواسته‌های معقول و منطقی خود را ‏کمتر به گوش مسئولین رسانده و ‏نسبت به افزایش قیمت محصولات حساسیت قابل توجه ‏نشان نمی‌دهند. ‏

‏5) از بعد علل ساختاری: ضعف زیربناها و کمبود زیرساخت‌ها، ضعف بخش خصوصی، تأخیر در ‏اجرای طرح‌ها، کم‌تحرکی ‏منابع تولید، یکپارچه نبودن بازار، عدم توازن بین عرضه و تقاضا، ‏کشش‌ناپذیری عرضه مواد غذایی، محدودیت عرضه ‏نهاده‌های واسطه‌ای، عدم تحرک در ‏بخش‌های مختلف اقتصادی اعم از تجارت و صنعت و کشاورزی، ضعف بازاریابی، کمبود ‏حمایت ‏دولت یا حمایت نابجا و غیر اصولی، قوانین و مقررات بازدارنده، کاهش تولیدات دامی و ‏کشاورزی به دلیل مهاجرت و ‏‏…، عدم تناسب بخش خدمات با نیاز مردم، رشد سریع جمعیت ‏شهری و وضعیت فرهنگی و دیدگاه حاکم در خصوص تولید و ‏درآمد از جمله این موارد هستند.‏

ارائه چند راهکار

برای مبارزه با تورم سه روش شناخته شده وجود دارد که شامل مبارزه با عوامل؛ مبارزه با آثار ‏و مبارزه با خود تورم هستند. در ‏مورد اول با شناسایی عوامل تورم کوشش می‌شود که آن ‏عوامل، برطرف یا تضعیف شوند و بدین‌سان جلو گسترش تورم ‏گرفته ‌شود. در مورد دوم مدیران ‏و سیاستگذاران با استفاده از روش‌هایی چون پرداخت یارانه‌، تأسیس و گسترش انواع ‏بیمه‌ها ‏مثل بیمه بیکاری، تأمین اجتماعی و کمک به قشرهایی که از تورم آسیب می‌بینند، به ‏مبارزه با آثار تورم می‌پردازند. در روش ‏سوم، برنامه‌ها در جهت مبارزه با خود تورم است. این کار ‏به‌ طور معمول با نرخ‌گذاری روی کالاها و خدمات صورت می‌گیرد. ‏میزان توفیق و تأثیر و اولویت یا ‏عدم اولویت هر یک از این سه روش بستگی به عوامل زیادی دارد ولی به ‌نظر می‌رسد ‏مبارزه ‏با عوامل تورم بر بقیه موارد اولویت داشته باشد. در هر صورت برای برطرف کردن ‏مشکلات ناشی از تورم در اقتصاد استان ‏لرستان، دو دسته پیشنهاد به شرح زیر مطرح ‏می‌شود:‏

‏1) اقدامات پیشنهادی در سطح ملی: ‏

‏- افزایش تولید و بالا بردن حجم و میزان عرضه محصولات بایستی به طور جدی مورد توجه قرار ‏گیرد.‏

‏- میزان تقاضا با بهره‌گیری از سیاست‌های پولی مناسب، نظارت جدی، اصلاح روند مخارج ملی ‏و تحول در هزینه‌ها کنترل ‏شود.‏

‏- از ورود محصولات خارجی گران و تورم‌زا جلوگیری شود.‏

‏- فرهنگ‌سازی در جهت مصرف کالا و خدمات داخلی بیش از پیش مد نظر قرار گیرد.‏

‏- حمایت از بخش صنعت، در قالب طرح‌های تعاونی و تولید بخش خصوصی و مشارکت مردمی ‏افزایش یابد.‏

‏- توجه بیشتر به فرامین و سیاست‌های اقتصاد مقاومتی بخصوص در استان‌های پایلوت

‏- تلاش برای کاهش حجم پول و ایجاد تعادل در حجم پول و کالا

‏- هدایت سرمایه‌ها به سمت تولید از طریق سیاست‌های حمایتی و محدود نمودن ‏سرمایه‌گذاری در حوزه‌های غیر ضرور و ‏منفی

‏- مقابله جدی با فساد اداری و مالی

‏2) اقدامات پیشنهادی در سطح استان:‏

‏- تلاش جدی برای حمایت از صنعت استان و بخش خصوصی

‏- فرهنگ‌سازی مصرف کالای داخلی

‏- کمک به تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی

‏- کمک به تحقق آموزه‌های اقتصاد اسلامی از طریق آموزش و اطلاع‌رسانی، اجرای عدالت و ‏مقابله با مفاسد اداری و مالی

‏- افزایش حمایت از بخش کشاورزی و صنایع تبدیلی برای افزایش اشتغال و پیشگیری از ‏مهاجرت

‏- تلاش برای افزایش زیرساخت‌ها و بهبود مستمر آنها در استان

‏- کمک به بخش صنعت برای کاهش هزینه تمام شده محصول از طریق تأمین امکانات حمل و ‏نقل یا اختصاص یارانه حمل ‏و نقل مواد اولیه

‏- آموزش و اطلاع‌رسانی به مردم و راهنمایی آنها در خصوص وظایف و تکالیف اقتصادی و ‏اجتماعی با تأکید بر اصلاح الگوی ‏مصرف و …..‏

 

ماهنامه جهش نو / شماره بیست و هفتم

#اختصاصی_اتاق_بازرگانی_لرستان