#اختصاصی_اتاق

 

 نسیم عباسی؛ کارشناس ارشد رسانه :

 

شاید اگر بخواهیم گردشگری را با همه اجزا و عناصر و الزاماتش در قالب بسته ای جامع تعریف کرده و سهم هر بخش را در تحقق صنعت نیز تعیین نمایی، تبلیغات و برندینگ مهمترین بخش و زیربنای هر اقدام دیگری در این زمینه خواهد بود.

امروزه قدرت فزاینده رسانه‌ها و دستیابی به تکنیک های موثر تبلیغات، چنان جای خود را در برنامه های توسعه ای گردشگری در سراسر جهان باز کرده است که به نظر می‌رسد هر نوع برنامه ریزی در راستای توسعه گردشگری در هر جای جهان نیازمند داشتن برنامه‌ای رسانه‌ای به عنوان پیش نیاز و تقویت کننده سایر اقدامات دیگر است.

صنعت توریسم به عنوان پروسه ای پویا، چند وجهی و میان‌رشته‌ای در همه ابعاد و زوایای خود نیازمند بهره‌گیری از تاکتیک ها و تکنیک های رسانه ای برای برندسازی و تبلیغات است.

امروزه این کارشناسان رسانه هستند که هویت ذهنی گردشگران را به نسبت به یک مکان گردشگری تعیین می‌کنند، آنها با دقت هویت برند را تعیین می‌کنند، روحیه و نیاز مخاطبان را می‌سنجند و با شناخت این دو به برند سازی اماکن و جاذبه های گردشگری می‌پردازند.

برند سازی یک عملیات مداوم و خلاقانه است که باید بتواند در آگاه‌سازی و نه فریب مشتری نقش اساسی ایفا کرده و در ادامه با ارزش افزوده مادی و معنایی در نگهداری ، تولید مشتری وفادار و در نهایت بالابردن هزینه تغییر از یک برند به برند دیگر موثر و کارا باشد.

در شرکت های مبتنی بر خدمات، مشتری یک فردی نیست بلکه زنجیره انسانی متصلی است که می‌تواند منجر به رضایت درونی او بر دارایی های ملموس و غیر ملموس برند افزود.

چه بسیار بیابان های گرم و خشکی که تحت تاثیر عملیات برندینگ، به عنوان جذاب ترین مقاصد گردشگری در جهان مطرح شده و سالانه میزبان میلیون‌ها گردشگر از سراسر جهان هستند و با تکیه بر درآمدهای هنگفت ناشی از اقبال همین گردشگران، سطحی از خدمات و امکانات را برای میهمانان خود فراهم آورده اند که در صدر برندهای گردشگری خودنمایی می کنند.

این در حالی است که ایران به عنوان کشوری با تاریخ کهن و پر از سمبل ها و جاذبه های باستانی و همچنین جذابیت‌های طبیعی و مردم‌شناسی هنوز نتوانسته است جای خود را در میان برندهای گردشگری جهانی باز کند.

ایران با گنجینۀ از اقوام، گویش ها، سبک های زندگی و جاذبه‌های طبیعی می‌تواند چشمان هر بازدید کننده‌ای را به خود خیره کرده و جلوه های بدیع از تاریخ سترگ زندگی بشر در این سرزمین زیبا را به او نشان دهد و این استان به عنوان بخش بزرگی از این تاریخ و جغرافیا چنان تنوعی از جاذبه را در خود جای داده است که به جرات می‌توان گفت در کمتر سرزمینی می توان چنین ظرفیت‌های دست نخورده یافت.

لرستان، هم از نظر دارایی های ملموس آبشارها، کوه‌ها، مکان های تاریخی و هم از نظر دارایی های غیر ملموس مانند فرهنگ، آداب و رسوم، تاریخ و … از چنان غنایی برخوردار است که می‌تواند به عنوان قطب گردشگری کشور سالانه میزبان میلیون‌ها نفر از گردشگران ایرانی و خارجی باشد.

تجربه چند سال اخیر نشان می‌دهد که در صورت برندسازی این جذابیت‌ها و در بستری مناسب اززیرساخت‌ها و امکانات مورد نیاز، این استان می تواند محرومیت های دیرینه ی خود را ظرف چند سال به فراموشی سپرده و به مقصد گردشگری تبدیل شود.

این در حالی است که متاسفانه به دلیل ضعف ساختار های رسانه ای و فقدان دیدگاه علمی به این حوزه در نزد به مسئولان، تا کنون کمترین توجهی به این مسئله نشده است. اندک صنایع دستی موجود در این استان با وجود قدمت فراوان نتوانستند خود را با نیازهای روز بازار منطبق نموده و بر اساس آن رشد نمایند و صنایعی همچنان نارس به حساب می آیند که کمترین اقبالی برای خریدن آنها نیست.

خود لرستان نیز به عنوان مجموعه ای از جاذبه های توریستی به شدت برند ضعیفی است. شاید اگر این استان بر سر راه اصلی شمال به جنوب غربی کشور قرار نگرفته بود این شناخت اولیه از جاذبه های آن نیز به گوش کسی نرسیده بود، ضعف در زیرساخت‌های مورد نیاز  گردشگری نیز در تلاقی با این گمنامی مزمن سبب شده است که مقوله گردشگری در لرستان با چالش‌های فراوانی روبرو شود. در ایام نوروز که لرستان به دلیل شرایط مکانی و جغرافیایی میزبان صدها هزار تن از مسافران نوروزی است فقدان زیرساخت ها و تسهیلات ویژه گردشگران، نبود ساز و کاری برای درآمدزایی بخش خصوصی، صنایع دستی ضعیف و نارس و بسیاری عوامل دیگر نیز سبب می‌شود استان در زمینه برندسازی به شیوه ای ارتباطات سنتی و چهره به چهره نیز نتواند موفقیت چندانی کسب کند.

از طرفی امروز ارتباط میان صنایع دستی و رسانه به صورت ارتباطی دوسویه تعریف شده است که ضمن بهره گیری از رسانه برای برندسازی یک محصول، همان محصول را پس از فروش به رسانه ای تبدیل می‌کند که می‌تواند تا سال‌ها تبلیغات برند را به درون خانه‌ها یا اماکن عمومی دیگران ببرد.

نباید فراموش کرد که در صنعت توریسم نگاه به گردشگر می بایست به صورت سرمایه اجتماعی و صرف نگاه کوتاه مدت درآمدزایی نباشد و به صورت موثر باید بتواند به شکل سرمایه ناملموس در ذهن گردشگران  حک شود.

تفاوتهای آینده و متغیرهای آن و همچنین ماهیت بازارهای پویا و رقابتی سبب می‌شود که صنایع دستی که بخش مهمی از صنعت توریسم را شکل می‌دهد، نیازمند به روز شدن و تطابق با سلایق مصرف‌کننده باشند.

زنجیره محصول و صنایع خدماتی نظیر گردشگری و هتلداری و صنایع وابسته نیاز به تکمیل شدن، بازبینی و پایش دارد.

زنجیره محصول از زمان طراحی محصول به عنوان مثال پکیج های مسافرتی تا پایان سفر و گردشگر، گرفتن بازخورد و خدمات پس از فروش نیاز به جامع بودن و نگاه استراتژیک خواهد داشت و در این میان نقش مشاوران سفر و همچنین مدیران محصول به ویژه در بخش خصوصی خالی است.

یکی دیگر از الزامات برندسازی در حوزه گردشگری،  فرهنگ سازی و آموزش شهروندان میزبان به عنوان نمایندگان فرهنگی در برخورد و تعامل با گردشگران است. نهادهای متولی باید با انجام اقدامات ترویجی و آموزشی از طرفی شهروندان را به اهمیت گردشگری به عنوان یک فرصت آگاه کرده و از طرف دیگر مهارت‌های ارتباطی و همچنین شیوه های کسب درآمد از این مقوله را به آنها آموزش دهند تا بتوانند به عنوان مبلغان برند در جذب و جلب مشتریان مشارکت جسته و فرآیند برندسازی را تسهیل نمایند.

اما با وجود همه ضعف های ساختاری، فرهنگی و مدیریتی و رسانه‌ای باید دانست که لرستان به عنوان ذخیره ارزشمند و جاذبه های توریستی قابلیت تبدیل شدن سریع به قطب گردشگری کشور را دارد.

در این میان هنرمندان و ظرفیت‌های رسانه‌ای کشف نشده بسیاری نیز وجود دارد که با وجود داشتن عشق و علاقه به کار کردن در لرستان آنگونه که شایسته است مورد توجه نهادهای مرتبط قرار نگرفتند.

هنرمندانی که اگرچه در سرزمین مادری خود چندان شناخته شده نیستند و توانایی‌های خود را در سطوح ملی و بین المللی به خوبی نشان داده اند و می‌تواند در صورت توجه مسئولان استان، با تولید محتواهای رسانه‌ای با کیفیت و تاثیرگذار، قطعه رسانه را در فاصله گردشگری لرستان در جایگاه خود قرار دهند.