حسین سلاح ورزی / نایب رییس اتاق بازرگانی ، صنایع ، معادن و کشاورزی ایران : 

مهمترین کارکرد نظام اقتصادی در یک جامعه تعیین اولویتهای صرف منابع محدود و ارزشمند موجود در تقاضای نامحدود برای تولید و مصرف است. در مورد کالاهایی همچون برق که عمده برنامه ریزی تولید و تمام تنظیم مناسبات و قیمتگذاری در بازار آنها توسط دولت انجام می شود؛ طبیعتا تعیین اولویتهای تولید و مصرف نیز نه بر اساس علامتدهی قیمت و توافق میان عرضه و تقاضا، بلکه در چارچوب ملاحظات اقتصاد سیاسی مشخص می گردد.
بر این اساس می تواند پرسید حذف خاموشی های خانگی در دوران پیک مصرف تابستانه به بهای اعمال خاموشی های گسترده در صنایع، از چه انگیزه ای نیرو گرفته و این امر در سپهر اقتصاد سیاسی کشور به چه معناست؟
به صورت خلاصه حذف. خاموشی های خانگی به بهای اعمال محدودیتهای شدید بر انرژی الکتریکی صنایع در واقع به معنای رجحان نهادن رفاه کوتاه مدت مصرف کننده بر بهره وری عوامل تولید و حتی حفظ و حراست از بن‌مایه های ساختار سرمایه صنعتی کشور است. این تصمیم اما، برخلاف ظاهر آن، ارتباطی به سیاستگذاری حوزه رفاهی کشور ندارد و ریشه آن را باید در سیستم انگیزه های نظام تدبیر حکمرانی اقتصادی و سیاسی ایران طی شش دهه گذشته جستجو نمود.

آلودگی گسترده کشور به سوبسید سیاه

سیاست پولپاشی طی شش دهه در اقتصاد ایران، بدلایل متعدد، برای سیاستگذار رجحان سنگینی نسبت به رویکرد مسئولیت پذیرانه و تقویت حقیقی تولید داشته است. این ترجیح طی دهه های متمادی بخش بزرگی از ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور را آلوده به شکل هایی از سوبسید سیاه کرده که جانمایه آن توافق استراتژیک همه بازیگران حاضر در صحنه، بر یک تعادل راهبردی بسیار ناکارآمد (و حتی می توان گفت مخرب) است.
هر تلاشی برای اصلاح این دیوار کج رفته ثریا طبیعتا متضمن احتمال قابل ملاحظه ای برای بروز نارضایتی های اجتماعی و حتی سیاسی بسیار خطرناک و پیش بینی ناپذیر است و طبیعتا در این شرایط کمتر کسی ریسک اعمال چنین اصلاحی را به جان می خرد.

بی صدایی ذینفعان کلیدی و مسئله عاملیت

قطع برق مناطق مسکونی، بویژه در روزهای گرم تابستان، به سرعت می تواند تبدیل به نارضایتی هایی شود که سیاستمداران را تحت فشارهای سنگین قرار می دهد. اما در ساختار صنعتی کشور، بدلایل متعدد، ما دارای یک سازمان ذینفعان منسجم و قدرتمند برای ایجاد یک صدای واحد و مطالبه حق و سهم صنعت از منابع نظام اقتصادی نیستیم. در فقدان چنین صدایی، طبیعی است که عمده سیاستمداران ترجیح دهند شاهد فرسایش ساختار سرمایه صنعتی کشور در سکوت باشند اما خود را در برابر امواج خروشان اعتراضات و یا حتی نارضایتی های مردمی قرار ندهند.

جبران ناکارآمدی نظام حکمرانی اقتصادی از جیب فعالان اقتصادی

اعمال تغییرات سخت و دردناک در نظام اقتصادی، از جمله اصلاح نظامهای توزیع سوبسید ناکارآمد نیازمند باور عمیق ذینفعان به لیاقت و خیرخواهی دیوانسالاران و سیاستمداران است. دولت ایران طی 6 دهه گذشته همواره سعی کرده بجای حل مسئله ناکارآمدی خود، که سبب شده این ملت بار بسیاری از بحران ها و مسائل را برای دهه ها به دوش بکشند، بر مسئله ناکارآمدی با توزیع سوبسید و پولپاشی از محل فروش دارایی های بین نسلی سرپوش بگذارد. این رفتار غلط موجب تقویت چرخه معیوب ناکارآمدی، فساد و واگرایی در نظام اقتصادی و اجتماعی کشور شده است. امروز در محدودیت شدید منابع ملی برای تامین هزینه این چرخه معیوب سیاستمداران برای تامین هزینه های این رفتار غلط مزمن به ناچار دست در جیب فعالان اقتصادی می کنند که یکی از آشکارترین مصادیق آن نقض قراردادهای تامین انرژی الکتریکی با صنایع کشور و اعمال خاموشی های گسترده در این حوزه است.

نادیده گرفتن الزامات حکمرانی خوب

اعمال تغییرات سخت و دردناک در نظام اقتصادی علاوه بر محاسبه دقیق فنی و اعتماد مردم به کاردانی بروکراتها و سیاستگذاران، نیازمند همبستگی درونی جامعه و همدلی عمیق مردم با نظام حکمرانی نیز هست. نادیده گرفتن برخی از کلیدی ترین اصول حکمرانی خوب طی شش دهه گذشته، از جمله و بویژه اجماع گرایی در تصمیم سازی و تصمیم گیری و نیز ایجاد فضا و فرصت برای شنیدن نظرات گروه های مختلف در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، همدلی میان دولت ملت و همبستگی اجتماعی کشور را دچار یک فرسودگی مزمن ساخته و امروز آن را در شرایطی بسیار بحرانی قرار داده است. در این شرایط توقع گذشت و همراهی از هر گروه اجتماعی درخواست بسیار سنگینی است که کمتر سیاستمداری زهره طرح آن در افکار عمومی و توان مواجه شدن با تبعات و عواقب آن را دارد.

‎در جمعبندی می توان گفت رجحان نهادن تامین برق خانگی به اجرای تعهدات تامین نیروی الکتریکی در صنعت هر چند در ظاهر یک تصمیم و انتخاب به نظر می رسد اما در باطن نتیجه اجتناب ناپذیر یک تاریخ حکمرانی اقتصادی-اجتماعی شصت ساله است و اگر از نوادر و نوابغ عالم سیاست و نخبگان مثال زدنی این حوزه با شجاعت اخلاقی، اراده و تدبیر بی نظیر صرفنظر کنیم؛ هر دیوانسالار و سیاستمداری که وارث این چارچوب و این تاریخ حکمرانی می بود در این شرایط تن به همین جبر/تصمیمی می داد که ما امروز گرفتار آن هستیم.