یادداشت رییس اتاق خرمآباد*
بسیار شنیده و یا خواندهایم که آن پدیده یا آن شخص یا آن کالا «جنس خوبی ندارد» و یا اینکه «جنساش عالی است.» با کمی تسامح میتوان جنس پدیدهها را همان ذات یا نهاد آنها تلقی کرد. واقعیت این است که هر پدیده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی و هر سازمان، نهاد، گروه، فرد و حتی حرکت و تصمیمی؛ جنس و ذات ویژه خود را دارد و با جنس و ذات دیگر پدیدهها حتی اگر همان باشد، تفاوت دارد. بنابر این ضروری است هر پدیده در ظرف و موقعیت خودش مورد بررسی قرار بگیرد.
البته پدیدهها در جریان دگرگونیها، تحولات و تغییرات، توانایی تبدیل به «یک جنس شدن» را دارند و اینکه گفته میشود «جنسشان یکی است» از همین واقعیت سرچشمه میگیرد. پدیدههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را زمانی میتوان بهطور کامل شناخت که جنس آنها شناسایی و در شمول شناخت ما قرار گیرد؛ در غیر این صورت، شناسایی پدیدهها سطحی خواهد بود و نتیجهای را در بر نخواهد داشت.
یکی از پدیدههای چند زمینهای که این روزها در جامعه ایرانی افکار عمومی را به تسخیر خود درآورده و ذهن و قلب سیاستورزان را نیز مشغول خود کرده، سفر رییسجمهور و هیأت همراه به نیویورک و در پی آن گشوده شدن درهای تعامل تازه ایران و غرب به ویژه ایالات متحده آمریکاست. این پدیده تا همین جایی که رخ داده و اطلاعات آن در دسترس قرار گرفته، از نوع «جنس دیگر» است که باید آن را شکافت و شناخت تا به ذات و نهاد آن رسید.
به نظر میرسد نوع برخورد و ارتباط تازه ایران با غرب و آمریکا، در بالاترین سطح نظام تصمیمگیری ایران بررسی و اجرا شده است. به هر حال در سالهای گذشته شرایط به گونهای پیش رفته است که نظام جمهوری اسلامی ایران برای حفظ و بقای کیان خود همراه با سربلندی و سرافرازی از همه راههای عرفی (در سیاست) و مشروع و مطابق با آموزههای دینی و ملی استفاده کند که پدیدهی دور از انتظار و غیر منطقییی نیست و اصولاً جنس سیاست و سیاستورزی هم همین است.
انتخاب راه جدید که در مسیر آن گفتوگوی مقامهای سیاسی دولت ایران و مقامهای آمریکایی نیز دیده شده، بدون تردید از نوع «جنس تازه» است که باید اجازه داد ادامه یابد تا به نتیجه برسد. و شاید به همین دلیل باشد که طبیعتاً قابل پیشبینی باشد اگر در هر دو سطح داخلی و خارجی مورد مخالفت کس یا کسانی قرار گیرد و سنگاندازیهایی هم به وجود بیاید. کما اینکه رفتار آن گروه اندک در استقبال از رییسجمهور در همین قالب برای بسیاری قابل پیشبینی بود و کسی از اتفاق افتادن آن جا نخورد. البته شرایطی که امروز وجود دارد از بسیاری جهات با گذشته توفیر دارد و مسئولان میدانند که در مقابل چنین هجمههای کوچک و بزرگی چگونه باید برخورد نمود و البته ایستاد.
میتوان تصور نمود که ایستایی در همان گامهای نخست این راه تازه، زیر فشار رفتاری و عملی گروههایی که دیدگاههای ناسازگار با دولت دارند، بدترین رویدادی است که میتواند رخ دهد و جامعه جهانی را نسبت به توزیع قدرت در ایران بدبین کند. آن هم در شرایطی که اصرار غربیها برای گشایش فصلی جدید در روابطشان با ایران بیشتر از ماست و گامهای اعتمادسازی برداشتهاند و منتظر واکنش سیاستمداران ایرانی هستند. به قولی اگر تاکنون توپ در میدان آنها بود، امروز هر دو طرف گام در مسیر تغییرات گذاشتهاند و طبیعی است هر اقدام و عملی، عکسالعمل متناسبی را در پی داشته باشد تا بر اساس آن گامهای بعدی و بعدی برداشته شوند تا در نهایت نتیجه مشخصی حاصل شود.
به نظر میرسد شتابزدگی در ارزیابی دستاوردهای احتمالی راه تازه که در مراحل نخست آن هستیم، به وسیله هر فرد و سازمان و اندیشهای میتواند به پدیدهای که از «جنس تازه» است، آسیب برساند.
برای اینکه در بررسیها به کژراهه نرویم، باید بپذیریم که تحلیل «جنس تازه» نیاز به نگاه تازه، ابزارهای جدید و چشمانداز دیگر دارد. نمیتوان در چارچوبهای قدیمی، نگاههای کهنه و روشهای منسوخ، جنس نو را در سبد ارزیابی کارشناسی و دقیق قرار داد.
امروز بیشتر از هر زمان دیگری این واقعیت به اثبات رسیده که برای امروز، تنها باید امروز و بر اساس معیارهای امروزی تصمیمگیری نمود؛ تازه آن هم بر اساس تمام واقعیتها و شرایط موجود و به اصطلاح، لحاظ نمودن دیدگاهی همهجانبه و کلان و همهنگر.
به روز شدن شیوهها و سیاستهای کلان و تغییر در نوع تعامل با سایر ملل، از ارکان کشورداری امروزی محسوب میشود و دیدگاه بر همین اساس این است که از تمامی ظرفیتها برای دستیابی به نتایج مثبت و چشمگیر استفاده شود و البته کینههای تاریخی گذشته هم در این مسیر با دید دیگری مورد توجه قرار میگیرد. آسیبی که کشور ژاپن به واسطهی بمباران هیروشیما و ناکازاکی در همهی حوزهها با آن مواجه گردید را میتوان همهجوره فاجعهای بزرگ و استثنایی قلمداد نمود که مثل و مانندی هم نمیتوان برای آن پیدا نمود. اما امروز ژاپن در مسیری قرار گرفته که هم میتوان او را رقیب آمریکا دانست و هم دوستی که منافع مشترک آنها را به هم نزدیک کرده است.
طبیعی است اگر تاریخ و مردم جهان بخصوص ژاپنیها این فاجعهی تلخ را از یاد نبرد اما سیاستمداران ژاپنی به این واقعیت مهم پی بردند که همه چیز برای این کشور تمام نشده و ضروری است برای دور شدن از همهی آسیبهای مستقیم و غیر مستقیم آن، راه تازهای را در پیش گیرند و امروز به بسیاری از خواستههایشان در این زمینه رسیدهاند و امروز از جمله چند کشور قدرتمند و تصمیمگیر و اثرگذار دنیا محسوب میشوند.
اندیشیدن در این باب میتواند کمک شایانی باشد در این مسیر که ما نیز ضروری است همهی سیاستورزیها و تصمیمگیریهایمان بر اساس معیارهای موجود امروز دنیا باشد و البته در این زمینه دولت کنونی مشی مناسبی را در پیش گرفته که باید حمایت و تقویت شود.
*روزنامه اعتماد/ نهم مهرماه
ثبت ديدگاه