غلامرضا مصدق متولد ۱۳۴۰ در خرم‌آباد، فارغ التحصل کارشناسی مدیریت صنعتی دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی دانشگاه شهید بهشتی، جانباز جنگ تحمیلی ، ۸ سال حضور در جبهه است.

وی در کارنامه فعالیت خود مدیرکلی صنایع و رئیس سازمان صنایع و معادن استان لرستان را از ۷۶ الی ۸۵ دارد.

مدرس پاره وقت دانشگاه لرستان، مدیر گروه اقتصاد و بهره وری مرکز آموزش مدیریت دولتی، عضو هیئت مدیره و مدیر عامل ۴۰ شرکت دولتی و خصوصی فعال در صنایع پتروشیمی، خودروسازی، زیربنایی، معدنی و غیره از سال ۷۴ تا بحال از دیگر سوابق کاری غلامرضا مصدق است.

_______________________________________________________________

غلامرضا مصدق :

فعالان بخش خصوصی از استاندار چه می‌خواهند؟

می‌توان لیستی بلندبالا از انتظارات بخش خصوصی از استاندار به‌عنوان نماینده عالی دولت در استان تهیه کرد، همچنین می‌شود یک خواسته را با چند بیان مطرح کرد، اما بهتر است خواسته‌های محدودی که در برگیرنده عمده حمایت‌های لازم استاندار از بخش خصوصی باشد را مطرح کرد

الف – ایجاد نگاه مثبت به بخش خصوصی

به دلایل تاریخی که جای طرح آن در اینجا نیست مردم ما نگاه مثبتی به سرمایه، سرمایه‌گذار، ثروت، تولید ثروت، سودجوئی و این سنخ مقولات ندارند؛ مثلاً سودجوئی که موتور محرک هر کسب‌وکار است به نظر بسیاری از ما خصیصه‌ای منفی است، مثلاً ملاحظه می‌شود هر وقت رسانه‌ها خبری در مورد کلاهبرداری یا خلافی را گزارش می‌دهند عامل آن سودجو! خطاب می‌شود. نقطه مقابل سودجوئی عدم سودجوئی در کسب‌وکار است که با هیچ منطقی قابل توضیح نیست، ولی با این وجود سودجوئی در جامعه خصیصه‌ای منفی است!

این نگاه منفی به سرمایه‌دار و سرمایه‌گذار که تبلور عینی آن بخش خصوصی است، از کودکی در ما به‌تدریج شکل می‌گیرد، مثلاً می‌بینیم تقریباً در همه سریال‌های تلویزیونی ثروتمندان نقش‌های منفی را دارند، همه خصایص منفی مثل لاابالی‌گری، وطن‌فروشی، بدحجابی، خانواده‌های ازهم‌پاشیده، حریص، خودستا، ظالم و غیره را در وجود آن‌ها می‌بینیم، در مقابل همه نقش‌های مثبت بودن مثل، مؤمن، باحجاب، ایثارگر، وطنخواه، عادل، سخی بودن و غیره را در شخصیت‌های فقیر می‌بینیم، در قسمت انتهائی سریال شخصیت نقش منفی زمانی دچار تحول مثبت شده و رستگار می‌شود که ثروت خودبین فقرا تقسیم کرده و یا همه ثروت خود به خیریه ببخشد.

همه ما از زمانی که نسبت به محیط شناخت پیدا می‌کنم، در همه محیط‌های زندگی با پالس‌های منفی نسبت ثروت و ثروتمند، سرمایه و سرمایه‌گذار مواجه ایم و بدون اینکه متوجه باشیم این ضدیت با ثروت و ثروتمند بخشی جدائی‌ناپذیر از شخصت ما می‌شود، به همین دلیل است که کمتر شعر، داستان و ضرب‌المثلی داریم که ثروت و ثروتمند شدن در آن تکریم شده باشد، اما در مذمت ثروت و تقدیس فقر توشه‌ای پروپیمان داریم. متأسفانه در سال‌های اخیر با موج گسترده فساد مالی که در کشور ایجاد شده این نگاه منفی شدیدتر هم شده است.

پایمال کردن حقوق دیگران، قانون‌شکنی، دست‌درازی به بیت‌المال از طرف همه اقشار جامعه اعم از فقر و غنی و کارگزار حکومتی صورت می‌پذیرد و اختصاص به سرمایه‌گذاران ندارد.

اگرچه اثر سوءاستفاده یک ثروتمند هرگز با سوءاستفاده یک کارگر یا معلم قابل قیاس نیست، اما باید توجه کنیم همان‌طور که در همه اقشار انسان‌های خوب و بد وجود دارد در میان قشر ثروتمند هم دقیقاً چنین است.

تردیدی نیست خیلی از ثروتمندان، ثروت خود را از راه نامشروع به دست آورده‌اند، اما خیلی بیشتر از آن‌ها سرمایه‌گذارانی هستند که با کارآفرینی، خلاقیت و سخت‌کوشی و احیاناً ارثیه به سرمایه و ثروت رسیده‌اند. نگارنده می‌تواند ده‌ها و صدها مثال عینی در سطح استان و کشور شاهد بیاورد که ثروت آن‌ها صرفاً حاصل سخت‌کوشی، خلاقیت، آینده‌نگری و استفاده به‌موقع از فرصت‌ها بوده و نه رانت و چپاول بیت‌المال و مردم همان‌طور که شاعر، نقاش، ورزشکار، ریاضیدان و غیره برای موفقیت نیازمند استعداد خاص کارشان هستند، برای موفقیت در کسب‌وکار هم استعداد کاسبی لازم است، همان‌طور که همه استعداد شاعر شدن ندارند، همه کسی هم استعداد کسب‌وکار ندارد.

به شخصه افراد زیادی را می‌شناسم که از بهترین دانشگاه‌های ایران و دنیا دکتری اقتصاد و مدیریت دارند اما اگر در استخدام دولت و یا شرکتی نباشند قادر به تأمین معاش خود نیستند، اما کسانی را می‌شناسم که باسواد معمولی و حتی بعضاً بی‌سواد 10 ها و صدها دکتر و مهندس را در استخدام خود دارند.

در ایران ده‌ها دکتری ادبیات وجود دارند که تسلط کاملی بر ادبیات و صنایع شعری دارند، اما هیچکدام سعدی و حافظ نشدند، امکانات و منابع در دسترس فارغ‌التحصیلان ادبیات امروز با امکانات و منابع در دسترس مولانا و فردوسی قابل قیاس نیست اما آن‌ها شاعرانی بزرگ شدند اما این‌ها با وجود همه امتیازات به گرد آن‌ها هم نمی‌رسند، چرا ما ضرورت استعداد ذاتی برای شاعر، نقاش، معمار، ورزشکار و غیره را می‌پذیریم اما برای کسب‌وکار و کارآفرینی را نمی‌پذیریم؟

از همه مهم‌تر ظرفیت انسان برای استفاده از مواهب مادی بسیار محدود است، هیچ انسانی قادر نیست در یک وعده ده پرس غذا بخورد، هم‌زمان در دو ماشین‌سوار شود، یا در دو تختخواب بخوابد.

عملاً این دیگران هستند که بیش خود این سرمایه‌گذار از مواهب سرمایه او بهره می‌برند، امروز اکثر بنیان‌گذاران، ایران‌خودرو، سایپا. کفش ملی، مینو، صنایع بهشهر و غیره که همگی خصوصی بودند در قید حیات نیستند، اما حاصل کار آن‌ها به‌عنوان سرمایه ملی برای نسل فعلی و آتی سال‌ها بعد از مرگشان باقی‌مانده و خواهد ماند.

همان‌طور که تأمین درمان، آموزش، غذای مردم بر عهده پزشکان، معلمان و کشاورزان است، انباشت سرمایه، سرمایه‌گذاری و کارآفرینی هم کار سرمایه‌گذاران است و همان‌طور که پزشکان، معلمان، هنرمندان سرمایه‌های درمان، فرهنگ و هنر ملی هستند، سرمایه‌گذاران و کارآفرینان هم سرمایه‌های اقتصادی کشور هستند انباشت سرمایه برای سرمایه‌گذاری تفاوت زیادی با ثروت‌اندوزی و حرص و آز دارد، انباشت سرمایه یکی از مهم‌ترین ابزارهای توسعه اقتصادی هر ملت است.

هدف از نوشتن این متن مطول این است مدیران و کارگزاران دولت در استان هم از متن همین مردم که به دلایل تاریخی عموماً نگاه مثبتی به سرمایه‌گذار ندارند برخاسته‌اند و محال است این نگاه منفی در نحوه برخورد آن‌ها با این قشر تأثیرگذار نباشد.

استاندار به‌عنوان نماینده عالی دولت در استان باید تلاش زیادی برای تغییر این نگاه به‌ویژه در میان مدیران و کارمندان دولت داشته باشد.

سرمایه‌گذار برای دلگرمی به همان اندازه که به امنیت فیزیکی نیازمند است، شاید بیش از آن به امنیت روحی – روانی نیاز دارد، این امنیت جز با نگاه مثبت دولت و مردم برای کسب مشروعیت اجتماعی این قشر میسر نیست.

استاندار برای تفکیک رانت‌خواری و چپاول عده‌ای قانون‌شکن و زیاده‌خواه که اعمالی غیر مشروع دارند از سرمایه‌گذاران کارآفرین که حیات و کارآمدی اقتصاد جامعه مرهون تلاش، سخت‌کوشی، خلاقیت و ریسک‌پذیری آن‌هاست برای کارگزاران دولت و مردم ابزار مختلفی در اختیار دارد، برای رسیدن به این هدف مهم استاندار محترم که فردی فرهیخته، تحصیل‌کرده و با تجربه است باید از همه ابزار قانونی و غیررسمی در دسترس حداکثر استفاده را ببرد. خوشبختانه انجام این کار نیازمند هیچ بودجه و امکانات مادی نیست بلکه به موازات انجام وظائف معمول می‌توان این کار مهم را تدریجی به انجام رساند و اگر کاملاً به هدف نرسند برداشتن چند گام در این راه هم موفقیتی بزرگ است، زیرا تغییر اذهان در فرایندی طولانی امکان‌پذیر است.

ب- بهبود فضای کسب‌وکار

به هر میزانی که فضای کسب‌وکار بهبود یابد به همان نسبت فضا برای سرمایه‌گذاری و کارآفرینی فراهم می‌شود، بهبود فضای کسب‌وکار شعاری بی‌سروته نیست، بلکه روشی استاندارد و جهانی برای ایجاد فضای مناسب برای کسب‌وکار است.

بانک جهانی شاخص‌های ده گانه زیر برای بهبود فضای کسب‌وکار را تعیین کرده که با عدد اعشاری رتبه هر کشور نسبت به دیگر کشورها را می‌توان تعیین کرد.٠

١- فرایند تأسیس و راه‌اندازی شرکت

٢-فرایند اخذ مجوزهای راه‌اندازی

٣- شرایط استخدام و اخراج نیروی کار

۴-ثبت مالکیت

۵- اخذ وام و اعتبار

۶- حمایت از سرمایه‌گذاران

٧- نحوه پرداخت مالیات

٨- تجارت برون‌مرزی

٩- اجرای قراردادها

١٠- انحلال یک فعالیت

هر کدام از این شاخص‌ها معیارهای خود برای ارزیابی هر یک از شرایط را دارند؛ مثلاً در مورد بند اول فرآیند تأسیس یک شرکت از ابتدا تا انتها موردبررسی قرار می‌گیرد و نهایتاً درجه سختی و آسانی تأسیس شرکت مشخص می‌شود، ضمناً تجزیه‌وتحلیل این بررسی نشان می‌دهد موانع بر سر راه تأسیس شرکت کجاست، امروزه اندازی گیری و تجزیه تحلیل شاخص‌های فضای کسب‌وکار ابزاری قدرتمند برای توسعه کشورها هستند.

اگرچه بهبود فضای کسب‌وکار اقدامی ملی است اما استاندار به‌عنوان بالاترین مقام دولتی استان با استفاده از ابزارهای در دست خود قادر است فضای کسب‌وکار استان را تا حدود زیادی بهبود ببخشد

متأسفانه رتبه فضای کسب‌وکار ایران در آخرین رده‌بندی بانک جهانی در سال ٢٠١٧ از بین ٢٠٠ کشور دنیا ١٢٠ است که به نسبت جایگاهی که ایران می‌بایست داشته باشد رتبه‌ای فاجعه‌بار است، بهترین رتبه در منطقه مربوط به امارات با رتبه ٢۶ است که با رتبه ما فاصله زیادی دارد.

برداشتن هر قدم ولو کوچک در جهت بهبود فضای کسب‌وکار نعل به نعل اثر مثبت خود را بر وضعیت اقتصادی استان می‌گذارد.